ولفگانگ آمادئوس موتسارت، 27 ژانویه 1756، نابغه ی موسیقی اتریشی، کسی که در مدت 35 سال زندگی، با تصنیف بیش از 600 اثر، پایه های موسیقی کلاسیک را بنا نهاد.
موتسارت در سومین سال از زندگی اش شروع به آهنگسازی کرد و در اروپا شهرت بسیاری یافت. در هفت سالگی اولین سمفونی، و در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت!
موتسارت تا سال ۱۷۷۷ در دربار سالزبورگ خدمت میکرد. با وجود اینکه او از کار در دربار راضی نبود؛ آثار زیبا و دلانگیزی را میساخت. با آنکه موتسارت دورهٔ نوجوانی خود را پشت سر میگذاشت اما در رشتههای گوناگون میتوانست با نامیترین استادان به رقابت بپردازد. نخستین کنسرتو ویولنها، شش سونات پیانویی، چند سرناد و دیورتیمنتو و نخستین کنسرتو پیانوی بزرگ، محصول این دوره از زندگی موتسارت هستند.
پس از جداشدن از دربار سالزبورگ با امید زیاد عازم وین شد و توانست جایگاهی را در این دربار بدست آورد، اما بازهم به خاطر طبع سرکش و ناسازگاری با رسم و سنتهای پوسیده، با اربابان تازه نیز درگیر شد و از کارش او را برکنار کردند، هرچند در سال ۱۷۸۲ دوباره به استخدام دربار وین درآمد اما رابطه موتسارت با دربار تا پایان زندگی او تنشآلود باقی ماند
مرگ موتسارت سوژهٔ داستانها، فیلمها، و گفتگوهای فراوان است. موسیقیدانان و محققین نظرات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقاً مشخص نیست که موتسارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و این که آیا این درک تأثیری در کارهای او داشت یا نه. برخی معتقدند که او به تدریج بیمار شد و طرز کار و سبک موسیقی او تا حدی مرگ تدریجی او را دنبال میکند. بر خلاف این نظر، تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که بیماری موتسارت به طور ناگهانی بر او عارض شد و پس از ۲ هفته، جانش را گرفت. این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامهها و مکالمههای او با دوستان و همکارانش میباشد و عنوان میکند که مرگ او ناگهانی و غافلگیرکننده بوده است.
موتسارت حدود یک ساعت پس از نیمه شب پنجم دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت. او به علت بیماری نتوانست آخرین اثر خود، مس رکوییم در ر مینور را کامل کند، با این حال این یکی از بهترین آثار او میباشد.
سمفونی شماره 40، موومان اول
لاکریموزا، از رکوییم در رِ مینور